اولین قدم من در کوچینگ؛

An open notebook with blank pages and a pencil, perfect for starting new ideas or journaling.

قدمی برای همراهی با والدین خاص

آشنایی من با کوچینگ کاملاً تصادفی بود، اما تأثیری که بر من گذاشت، عمیق و ماندگار شد. در آغاز، اهداف و فلسفه‌ی کوچینگ من را هیجان‌زده کرد. حس کردم اگر خودم به یک کوچ تبدیل شوم، می‌توانم درونی‌تر متحول شوم، تغییر کنم و آینده‌ای آگاهانه‌تر و موثرتر بسازم

من، به عنوان زنی که در آستانه میانسالی است و سال‌ها نقش مادری را با تمام فراز و نشیب‌هایش تجربه کرده، باور دارم که باقی عمرم می‌تواند صرف کمک به والدینی شود که خواستار یک زندگی پویا، آرام‌تر و معنا‌دارترند

در مسیر آشنایی با کوچینگ، توجه من به والدین کودکان اوتیستیک جلب شد؛ گروهی که به‌راستی وظیفه‌ای چالش‌برانگیز و طاقت‌فرسا بر دوش دارند. مغز اوتیستیک با مغزهای نوروتایپ (معمولی) متفاوت کار می‌کند و همین تفاوت، گاهی شکاف بزرگی در ارتباط ایجاد می‌کند. اما من باور دارم والدین می‌توانند پل ارتباطی قدرتمندی میان دنیای متفاوت کودکشان و دنیای بیرون باشند

از دید کوچینگ، هر والدی با ترکیبی از شناخت، تجربه، و احساسات خود، به چالش‌ها نگاه می‌کند. هیچ فرمول ثابتی برای همه وجود ندارد. والدین مختلف با توان‌ها و درک‌های منحصر‌به‌فردشان مسیر خاص خود را طی می‌کنند. اما آگاهی از خود، شناخت بهتر فرزند، و درک علمی و انسانی از موقعیت، می‌تواند به آن‌ها کمک کند مرزهای درستی بسازند؛ برای خود، فرزند، و دنیای اطراف

آرزوی من تعامل نزدیک با طیف گسترده‌ای از این والدین است. می‌خواهم سهم کوچکی در باز شدن گره‌های رفتاری و شناختی آن‌ها داشته باشم و کنارشون باشم؛ بی‌داوری، با همراهی

خوشحالم که در این مسیر قدم گذاشتم. همه تلاشم را خواهم کرد تا این نقش را درست، انسانی و مفید ایفا کنم

Scroll to Top